بسمه تعالی
آیا شر از خدا سرچشمه میگیرد؟ (تنقضات قرآن)
ناقد قرآن میگوید:
درایه ۷۸ سوره نساء میگوید هم خیر و هم شر از طرف خدا می آیند
أَيْنَمَا تَکُونُوا يُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هٰذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَا لِهٰؤُلاَءِ الْقَوْمِ لاَ يَکَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً (۷۸)
هر كجا باشيد ، شما را مرگ درمىيابد ; هر چند در بُرجهاى استوار باشيد . و اگر [ پيشامد ] خوبى به آنان برسد ، مىگويند : « اين از جانب خداست » ; و چون صدمهاى به ايشان برسد ، مىگويند : « اين از طرف توست . » بگو : « همه از جانب خداست . » [ آخر ] اين قوم را چه شده است كه نمىخواهند سخنى را [ درست ] دريابند ؟
﴿النساء، ۷۸
در آیه بعد میگوید تنها خیر از خدا ریشه میگیرد
مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَکَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً (۷۹)
هر چه از خوبيها به تو مىرسد از جانب خداست ; و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست ; و تو را به پيامبرى ، براى مردم فرستاديم ، و گواه بودن خدا بس است .
﴿النساء، ۷۹﴾
و این یکی از تناقضات قرآن است.
پاسخ:
ابتدا چند نکته
اول: (سَيِّئَة) بمعنای شر نیست بلکه آنچیزی است که از نظر مردم سختی و گرفتاری محسوب میشود.
دوم: از آنجا که سختی برای هر سه گروه مردم، اعم از کافران و مومنان و اولیاء الهی پیش میآید ، در معارف قرآنی برای هر کدام حکمتی آورده شده :
بلاء برای کافران باعث عذاب، برای مومنان مایه بیدارباش و برای اولیاء الهی عامل ترفیع درجه و اجرای منویات الهی است.
در نتیجه: بسته به اینکه ما در کدامیک از این سه گروه باشیم بلاها را میتوان تفسیر کرد.
یعنی بلاها از جانب خداوند صادر میشود ولی بلایی که برای دسته اول و دوم نازل میشود منشاء نفسانی دارد (خودشان)
لکن بلایی که برای دسته سوم (اولیاء الهی) نازل میشود منشاء الهی دارد. و فرق مابین این دو بسیار زیاد است. از همینجا مشهور استکه:
“البلاء للولاء”
مثال: در واقعه کربلا همه مردم اعم از دوست و دشمن مبتلا هستند. اما آن واقعه برای عده ای فقط محرومیت، برای عده ای عامل روشنگری و برای عده ای جاودانگی در دل ها و دنیا و آخرت است.
( سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند )
توضیح بیشتر:
در آیات دیگری هم این مطلب آمده
وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَيْدِيکُمْ وَ يَعْفُو عَنْ کَثِيرٍ (۳۰)
و هر [ گونه ] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست ، و [ خدا ] از بسيارى درمىگذرد .
﴿الشورى، ۳۰﴾
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فِي أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فِي کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذٰلِکَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (۲۲)
هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسْهاى شما [ به شما ] نرسد ، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم ، در كتابى است . اين [ كار ] بر خدا آسان است .
﴿الحديد، ۲۲﴾
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(۱۱)
هيچ مصيبتى جز به اذن خدا نرسد ، و كسى كه به خدا بگرود ، دلش را به راه آورَد ، و خدا [ ست كه ] به هر چيزى داناست .
﴿التغابن، ۱۱﴾
یعنی اگر دسته اول و دوم (کافر و مومن) بدی نمی کردند و اطاعت خدا را بجای اطاعت از نفس برمیگزیدند به سختی از نوع اول و دوم مبتلا نمیشدند.
در حقیقت منشاء اینکه خداوند آنها را به “سَيِّئَة” دچار فرمود نفس خطاکار ایشان بوده نه اراده مستقیم خداوند ( برای اولیاء الهی اراده مستقیم خداوند فقط دخیل است.)
چنانکه اگر فرزندی خطا کند پدر اورا توبیخ میکند و میتوان گفت خود فرزند توبیخ را شامل حالش کرد و میتوان گفت توبیخ را پدر انجام داد و از جانب پدر صورت گرفت اما منشاء توبیخ خود فرزند بوده.
( یک بار دیگر چهره ناقد قرآن را رصد کردید؟
قضاوت ، آنهم بدون علم؟!!!
اینست شیوه امثال ناقد قرآن . و الا در مقابل حق جز تسلیم محض بودن فقط از روی نادانیست)
والحمدلله رب العالمین
خیلی عالی
دعا کنید