فرق معجزه با کار مرتاضان و ساحران
بعد از این که معلوم شد که معجزه یک امر خارقالعاده و فراطبیعی است این پرسش مطرح میشود که برخی کسان در اثر ریاضت و تمرین مانند مرتاضان ویا ساحران کارهای شگفت آور و خارقالعادهای را انجام میدهند . کارشان چه تفاوتی با معجزه ی پیامبران الهی دارد؟
از چه راهی میتوان بین آنها تفکیک قائل شد؟
در پاسخ این سوال باید گفت که هر کار شگفت آور و خارقالعادهای را معجزه نمیگویند زیرا معجزه ی پیامبران الهی دارای خصوصیات و ویژگیهایی است که غیر معجزه آنها را ندارند و برای تمیز و شناسایی معجزه از دیگر خوارق عادات ، نشانههایی وجود دارد که در پرتو آنها میتوان حق را از باطل و معجزه را از سحر، و غیر آن تمیز داد و آنها عبارتند از :
۱٫ معجزهی انبیا اعطایی (از جانب خدا) است و قابل تعلیم و تعلّم نیست یعنی انبیاء، معلم ومرشد واستادی ندیدهاند، ولی سحر ساحران و نیروی مرتاضان تحصیلی است یعنی برای کار شگفت آوری که انجام میدهند، دوره و استاد دیدهاند وکار این افراد در اثر تعلیم و تحصیل است . قرآن کریم نیز نیز اشارهای به این مطلب دارد:
وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْکِ سُلَيْمَانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَيْمَانُ وَ لٰکِنَّ الشَّيَاطِينَ کَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا يَعْلَمُونَ (۱۰۲)
و آنچه را كه شيطان [ صفت ] ها در سلطنت سليمان خوانده [ و درس گرفته ] بودند ، پيروى كردند . و سليمان كفر نورزيد ، ليكن آن شيطان [ صفت ] ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مىآموختند . و [ نيز از ] آنچه بر آن دو فرشته ، هاروت و ماروت ، در بابِل فرو فرستاده شده بود [ پيروى كردند ] ، با اينكه آن دو [ فرشته ] هيچ كس را تعليم [ سحر ] نمىكردند مگر آنكه [ قبلاً به او ] مىگفتند : « ما [ وسيله ] آزمايشى [ براى شما ] هستيم ، پس زنهار كافر نشوى . » و [ لى ] آنها از آن دو [ فرشته ] چيزهايى مىآموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند . هر چند بدون فرمان خدا نمىتوانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند . و [ خلاصه ] چيزى مىآموختند كه برايشان زيان داشت ، و سودى بديشان نمىرسانيد . و قطعاً [ يهوديان ] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [ متاع ] باشد ، در آخرت بهرهاى ندارد . وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند اگر مىدانستند .
﴿البقرة، ۱۰۲﴾
آیتالله خویی در این زمینه میفرماید:
- «ویژگی دیگر معجزه این است که از قلمرو تعلیم و مسائل فکری و نظری بشر بیرون باشد. پس اعمالی که جادوگران و شعبده بازان ویا کسانی که به یک سری اسرار دقیق علمی واقفند کارهای خارقالعاده انجام میدهند معجزه محسوب نمیشوند اگر چه یکی از مناصب الهی را ادعا کنند و این عمل را شاهد صدق وگفتارش قرار دهند».
آیتالله سبحانی در این مورد میفرماید:
نیروی مرموزی که مرتاضان و جادوگران و حقه بازان به آنها مجهزند، نتیجة مستقیم آموزشها و پرورشهایی است که زیر نظر استادان فن انجام می د هند و همة آنها استاد دیده و مکتب رفتهاند، آنان سالیان درازی به تعلیم و تمرین پرداخته تا توانسته اند به این ویژگی برسند. آن مرتاض هندی ، روز نخست یک فرد معمولی بوده و در پرتو ریاضت و تمرینهای زیاد، روح قوی و نیرومندی پیدا کرده است و به اصطلاح امروز، واجد نیروی مرموزی گردیده است که بدن خود را از تأثیر بعضی عوامل باز میدارد و این عوامل روی بدن او اثر نمیگذارد. ساحران و عیاران مدت متمادی در مکتب استادان سحر درس میآموزند پس از تمرینهای خاصی به هنر نمایی میپردازند، تعلیم و تمرین اساس ریاضت و جادوگری است، ولی اعجاز پیامبران جنبة ابداعی دارد و کوچکترین سابقة تعلیم و تمرینی در کارهای آنها نیست و تاریخچة زندگی آنها بهترین گواه این ادعاست.
کار این افراد بر اثر تکرار وتمرین است و بر اثر تمرین و ریاضت چنین کاری را انجام میدهند، مثلا مرتاضی که چهل روز نمیخوابد یا غذا نمیخورد و بر اثر ریاضت وتقویت روح کارهای عجیبی انجام میدهند با انجام تمرین وتحمل ریاضت به اینجارسیده اند و این توانایی را پیدا کردهاند، اما معجزه انبیا الهی تمرینی و ریاضتی نیست. مردمی که دور حضرت صالح جمع شدند ومعجزه خواستند وبه اوگفتند که اگر تو باقدرت الهی رابطه داری، الآن از همین کوه شتری با چنان خصوصیاتی بیرون آور. او نگفت صبر کنید تا من تمرین کنم وکم کم در اثر تمرین، از کوه شتری بیرون آورم. علاوه بر آنکه اصولاً چنین کارهای شگفتی با تمرین هم شدنی نیست.
.۳ از جهت هدف نیز این دونوع کار با هم متفاوتند زیرا پیامبران همواره دارای اهداف عالی انسانیاند ومردم را به فضایل انسانی وسجایای اخلاقی که ضامن سعادت ونیک فرجامی آنان است دعوت میکنند واساس مکتب آنها را خدا پرستی واعتقاد به روز رستاخیز و دعوت به صداقت وشرافت، نیکی وجوانمردی، تقوا وعفت، عدالت ومراعات حقوق، ادب واخلاق و… تشکیل میدهد، و برای ساختن انسان والا وجامعه ایده آل و هدایت انسان به سوی کمال مطلق است.
ولی مرتاضان و ساحران دارای چنین اهدافی نیستند . کار این افراد غالباً با اهداف مادی توأم است. اگر ساحری دست به سحر میزند یا مرتاضی عملی را انجام میدهد، یا برای جلب نظر مردم است، یا جمع مال یا سرگرمی و یا در نهایت، داشتن یک زندگی دنیایی بهتر . خلاصه ساحران و بسیاری از مرتاضان یک مشت افراد منحرف و اغفال گر و سود جو هستند.
به تعبیر قرآن ساحران هرگز روی رستگاری را نخواهد دید:
قَالَ مُوسَى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هٰذَا وَ لاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ (۷۷)
موسى گفت : « آيا وقتى حقّ به سوى شما آمد ، مىگوييد : [ اين سحر است ؟ ] آيا اين سحر است ؟ و حال آنكه جادوگران رستگار نمىشوند . »﴿يونس، ۷۷﴾
در کتاب عقاید آیتالله سبحانی آمده است:
آنان فقط برای جلب قلوب مردم وبه دست آوردن پول وشهرت، دست به چنین کارهایی میزنند؛ برخی را دیدهایم که یک عمر رنج میبرند وجان خود را در چهار چوب ریاضت حبس میکنند تا از این طریق شهرهی آفاق شوند ودر میان مردم انگشت نما گردند، وتا کنون در طول حیات بشر، دیده نشده که جادوگر و یا مرتاضی یک مکتب اخلاقی ویا اجتماعی از خود به یادگار بگذارد، بلکه همواره از این معانی به کلی بی خبر بوده واین مفاهیم عالی را باور نکرده اند. راز این مطلب کاملا روشن است، زیرا پیامبران انسانهای برگزیدهای هستند که از طرف خدا برای هدایت مردم به راه حق وحقیقت مبعوث شدهاند و باید دارای چنین اهداف عالی و ارجمندی باشند، ولی دیگران رابطهی خود را از خدا گسسته و طوق بندگی نفس، به گردن نهادهاند و تشنهی نیل به مقاصد پوچ مادیاند واز یک چنین جمعیت نمیتوان چنین انتظاری داشت.
- در جای دیگر آمده است: «هدف پيامبران از آوردن معجزه اثبات نبوت خود است و لذا هميشه همراه با ادعاى نبوت است؛ اما صاحبان سحر و شعبده هدفهای ديگرى دارند مانند رسيدن به شهرت يا ثروت و يا وادار كردن مردم به شگفتى و تحسين و مانند آنها و هيچ وقت همراه با ادعاى نبوت نيست و اگر كسى از آنها ادعاى نبوت كند بزودى رسوا مىشود و خدا دروغ او را آشكار مىكند».
آیتالله مکارم میفرماید: «ساحران به حکم کار و فنشان که جنبهی انحرافی واغفالگرانه دارد، افرادی سود جو، منحرف، اغفالگر ومتقلبند که آنها را از خلال اعمالشان میتوان شناخت اما پیامبران مردانی حق طلب، دلسوز، پاکدل، با هدف و پارسا و بی اعتنا به امور مادی هستند».
.۵ این افراد امکان سوء سابقه دارند، ممکن است برخی افرادی که در گذشته آدم خوبی نبوده است و سوء سابقه داشته است ولی امروز این توانایی را پیدا کرده است که دست به چنین کارهای میزند ولی انبیاء که معجزه دارند معصومند وهیچ گونه نقطه ضعفی در زندگیشان وجود ندارد. آیتالله سبحانی: «پیامبران از نظر روحیه واخلاق به ملکات با مرتاضان وساحران در دو قطب مخالف قرار دارند، پیامبران آسمانی دارای صفات حمیده وملکات عالی انسانیاند و در طول تاریخ زندگی آنها نقطهی تاریک وزنندهای وجود ندارد؛ ولی گروه مقابل نوعا افرادی لاابالی ودور از فضایل انسانی هستند واگر کسی چند جلسه به آنها معاشرت کند به درون تاریک آنان پی میبرند واز اخلاق افعال وگفتارشان روحیهی آنها را به دست میآورد».
- معجزه همیشه همراه با تحدی است و حرف اول را میزند یعنی پیامبران، به اکمال شهامت و آرامش اعلام میکنند «دیگران قادر بر انجام چنین عملی نیستند» زیرا آنان مطمئنند كه هيچ كسى قدرت آوردن آنرا ندارد ولی ساحر و مرتاض وشعبده باز، هرگز نمیگویند که این عمل را دیگران نمیتوانند انجام دهند وجرأت مبارز طلبی ندارند. زیرا مبادی آنها، تعلیم و تمرین میباشد، و کسی دیگر نیز قدرت بر انجام همان عمل را دارند؛ مثلاً یکی از کارهای مرتاضان این است که یک ماه با خوردن یک بادام، زنده بماند و یا مدتها در یک جبعة در بسته بدون هوا به سر ببرد و چون همة این کارها از مجرای تعلیم و تمرین است، دیگران نیز میتوانند از همان طریق وارد شده و مانند آنان هنر نمایی کنند؛ و از راهى كه او اقدام كرده است همانند كار او را انجام بدهد؛ بنابراين سحر قابل معارضه ومقابله است ولى معجزه چنين نيست.
آیتالله سبحانی در این زمینه مینگارد:
مرتاضان و جادوگران هرگز مردم را به مقابله و معارضه دعوت نکرده اند و به اصطلاح در برنامة زندگی آنها «تحدی» نیست، زیرا میدانند اگر تحدی کنند بی درنگ منکوب و سرکوب میشوند و در محیط ریاضت و سحر نمونة کار آنان فراوان پیدا میشود. از آنجا که در هیچ دورهای ساحر و جادو گر منحصر به یک فرد نبوده و هم اکنون نیز در محیط هند که ریاضت و سحر رونق خود را از دست نداده است بازیگرا این صحنهها بی شمار و فراوان هستند، از این نظر مرتاضان و جادوگران دعوی تحدی و مقابله طلبی ندارند، ولی پیامبران و دارندگان اعجاز همواره مردم را به تحدی ندارید و قرآن که معجزة باقی پیامبر اسلام است به طور آشکار دعوت به تحدی مینمایند و میفرمایند:
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هٰذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً (۸۸)
بگو : « اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند ، مانند آن را نخواهند آورد ، هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ ديگر ] باشند . »
﴿الإسراء، ۸۸﴾
و اگر روزی گروهی از روی عناد و لجاج به تحدی بپردازند بخواهند با معجزات معارضه نمایند فوراً با شکست فاحشی رو به رو شده عقب نشینی مینمایند. موسی بن عمران با معجزات خود وارد میدان مبارزه شد و فرعون خیره سر، به گمان این که آیات موسی از قماش سحر ساحران است، جادوگران را دور خود گرد آورد و به آنان و عدة بذل و بخشش داد، و لی موسی قبلاً به آنان اختار کرد که :
فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ (۸۱)
پس چون افكندند ، موسى گفت : « آنچه را شما به ميان آورديد سحر است . به زودى خدا آن را باطل خواهد كرد . آرى ، خدا كار مفسدان را تأييد نمىكند . »
﴿يونس، ۸۱﴾
چیزی نگذشت که نخستین کسانی که در صف مقدم مبارزه بودند، نخستین کسانی شدند که به او ایمان آوردند، زیرا از آنجا که آنان اهل فن و استاد سحر بودند دانستند که آیات موسی از قماش سحر نیست، بلکه آیات الهی است که به وی عطا شده است و علت این که جادوگران در صحنة مبارزه شکست میخوردند روشن است، زیرا تکیه گاه مرتاضان و جادوگران جز نیروی محدود انسانی چیز دیگر نبود. از این نظر جادو گران هرچه کنند کارهای آنها از چهارچوب نیروی انسانی تجاوز نمیکند، ولی پیامبران به قدرت نا محدود الهی تکیه دارند واز آن قدرت بی پایان بهرهامند میشوند.
بنابر این میان معجزهی انبیاء وکارهای چشم پرکن دیگران، هم از نظر نوع عمل وهم از نظر هدف وهم از جهت شخصی که انجام میدهد، فرقهای متعددی است که با کمی توجه هرگز انسان میان ساحران ومرتاضان ونابغه ها، با پیامبران دچار اشتباه نمیشود.
*از لحاظ قلمرو و محدودیت نیز با اهم فرق دارند ، حوزه سحر و شعبده و مرتاضگرى محدود است و آنها تنها كارهاى خاصى را مىتوانند انجام بدهند ولى حوزه معجزه محدود نيست و پيامبر، هر نوع كار خارقالعاده را مىتواند انجام بدهد، حتى نوع كارهايى كه اصحاب علم حيل و سحر و شعبده انجام مىدهند، اگر متعلق معجزه قرار گيرد در سطح بسيار بالايى انجام مىشود و لذا مىبينيم؛ معجزات معمولًا مطابق با فنّ و علمى است كه در زمان آنها رواج بيشترى داشته است؛ مثلاً در زمان موسى سحر و جادو رواج داشت و در زمان عيسى طبّ در اوج شكوفايى بود و در زمان پيامبر اسلام ((ص)) فصاحت و بلاغت در حدّ اعلاى خود بود و معجزات اين پيامبران هم از نوع و سنخ كارهايى شد كه در زمان آنها رواج داشت و اینها با معجزات خود حرف اول را زدند.
*از لحاظ محصول ونتیجه نیز هر دو متفاوت است؛ زیرا معجزه میتواند ماهیت چیزی را عوض کند امّا سحر ماهیت چیزی را نمیتواند عوض کند (قلب ماهیت نمیکند) یعنی ساحر، جادوگر، شعبده باز و… با مهارت و تر دستی در قوه بینایی یا خیال افراد تصرف میکنند و چیزی را بر خلاف واقعیت آن نمایش میدهند. به عنوان مثال کاغذی را تبدیل به اسکناس درشت میکنند، نخی را تبدیل به مار میکنند ولی پس از ساعاتی همان کاغذ وهمان نخ سابق را میبینید.
قرآن کریم به خیالی بودن سحر اشاره کرده است :
قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى (۶۶)
گفت : « [ نه ، ] بلكه شما بيندازيد . » پس ناگهان ريسمانها و چوبدستىهايشان ، بر اثر سحرشان ، در خيال او ، [ چنين ] مىنمود كه آنها به شتاب مىخزند .
﴿طه، ۶۶﴾
آز آنجای که معجزه برای هدایت بشر آمده است همیشه خیر است و هرگز برای ضرر دیگران نیست زیرا نقض غرض میشود و خلاف حکمت الهی است. اما سحر وجادو ممکن است به دیگران ضرر بزند و زندگی را مختل کند مانند این که اختلاف بین زن و شوهر ایجاد کند همانطور که قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره دارد:
وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْکِ سُلَيْمَانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَيْمَانُ وَ لٰکِنَّ الشَّيَاطِينَ کَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا يَعْلَمُونَ (۱۰۲)
و آنچه را كه شيطان [ صفت ] ها در سلطنت سليمان خوانده [ و درس گرفته ] بودند ، پيروى كردند . و سليمان كفر نورزيد ، ليكن آن شيطان [ صفت ] ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مىآموختند . و [ نيز از ] آنچه بر آن دو فرشته ، هاروت و ماروت ، در بابِل فرو فرستاده شده بود [ پيروى كردند ] ، با اينكه آن دو [ فرشته ] هيچ كس را تعليم [ سحر ] نمىكردند مگر آنكه [ قبلاً به او ] مىگفتند : « ما [ وسيله ] آزمايشى [ براى شما ] هستيم ، پس زنهار كافر نشوى . » و [ لى ] آنها از آن دو [ فرشته ] چيزهايى مىآموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند . هر چند بدون فرمان خدا نمىتوانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند . و [ خلاصه ] چيزى مىآموختند كه برايشان زيان داشت ، و سودى بديشان نمىرسانيد . و قطعاً [ يهوديان ] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [ متاع ] باشد ، در آخرت بهرهاى ندارد . وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند اگر مىدانستند .
﴿البقرة، ۱۰۲﴾
لذا علامه طباطبایی در مورد سحرو کهانت و… تعبیر» شرور را بکار میبرد.
*معجزه قابل تکرار نیست زیرا آن یک امر الهی است و اختیار آوردن آن به دست انسان نیست. اما سحر وجادوگری و اعمال مرتاضان قابل تکرار است چون این ساحر است که تصمیم میگیرد آن عمل را انجام بدهد یا ندهد.
*آنچه ساحران و کاهانان انجام میدهند ازقدرت انس وجن خارج نیست ولی معجزه کاری است انس وجن و حتی ملائکه از معارضه و هم آوردی با آن خارج است و این عجز اختصاص به زمان ودون زمان ندارد بلکه در تمام زمانها ومکان ها تا روز قیامت، معجزه حرف اول را میزند.
همانطوریکه خدای متعال در مورد قرآن کریم که معجزه جاوید پیامبر (ص) است همانند و نظیر خواسته و قلمرو تحدی آن هم عموم افرادی دارد زیرا میفرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا به مثل هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ به مثله وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً؛ (۲۱) بگو اگر تمام جن و انس اجتماع كنند تا كتابى همانند قرآن بياورند، نمىتوانند، اگر چه نهايت همفكرى و همكارى را به خرج دهند» و هم عموم ازمانی دارد زیرا بعد از در خواست آوردن مانند یک سورهی قرآن، میفرماید: «» فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ؛ (۲۲) اگر اين كار (آوردن مانند یک سورهی قرآن) را نكرديد- و هرگز نخواهيد كرد- از آتشى بترسيد كه هيزم آن بدنهای مردم (گنهكار) و سنگهای است كه براى كافران مهيا شده است.
*هیج معجزهای بر خلاف راه وروش انبیاء پیشین و یا هم عصرش تحقق نمییابد و کوچکترین تضادی بین آنها ایجاد نمیکند اما ساحران و کاهنان نه تنها بر خلاف آنچه انبیاء اتقان دارند انجام میدهند بلکه در بین خودشان نیز تعارض وتضاد دارند و بعضی بر برخی دیگر فائق میشود.
*در گفتار صاحبان معجزه جز صدق وراستی و در کردارشان جز عدل دیده نمیشود ولی در کار ساحران و شعبده بازان کذب و ظلم و خلاف حقیقت وجود دارد.(۲۳) بنا به راین در شناسایی پیامبر الهی از ساحر و شعبده باز و مرتاض و نوابغ ومخترعانی که گاهاً کارهای شگفت آوری انجام میدهند از نوع عمل وویژگیهای امور شگفتآور و خارقالعادهای که انجام میدهند شناسایی کرد وهم از ویژگیهای خودشان به خوبی میتوان آنها را شناسایی کرد.