خانه / پاسخ به شبهات / مسلمانان حق تشکیل حکومت دموکراتیک ندارند

مسلمانان حق تشکیل حکومت دموکراتیک ندارند

ناقد قرآن در صفحه ي ۵۰۷ از كتاب نقد قرآن مي گويد:
اسلام در حكومت هيچ حقي براي مردم قائل نيست. قرآن صرفا بر اطاعت مطلق از پيامبر و فرمانبرايان منصوبش تاكيد مي كند و حق پيامبر را در زندگي شخصي افراد جامعه برتر از حق خودشان مي داند كه نوعي بردگي است .. اين ظلم فاحش از طرف قرآن به مردم مسلمان آزاد مرد است، غير مسلمانان و بردگان و زنان كه هيچ . اين بي عدالتي بزرگ مسلمان را هميشه از يك حكومت دموكراتيك مبتني بر حقوق بشر محروم مي كند.

پاسخ اجمالی:

مشکل اساسی این آقایان در تحلیل اینگونه موضوعات اینست که خدا را انکار دارند!
نقد کننده در پایان همین کتاب (نقد قرآن) میگوید دست از اعتقاد به خدا باید کشید.
* اما چرا رهبر را بایستی خداوند تعیین کند و مردم نمیتوانند در این امر دخالت داشته باشند؟

وظیفه رهبر با توجه به هدف از آفرینش انسان، رشد و شکوفایی همه استعدادهای انسان است و این مهم نیازمند یک عارف به حقیقت است که دلسوزترین هم باشد که نه تنها در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بلکه در امور تربیتی و فرهنگی خبره باشد.

تشخیص این شخص(عارف دلسوز) در انحصار خداوند است و بشر، توان تشخیص این فرد را ندارد.

 

پاسخ:

 

مشکل اساسی این آقایان در تحلیل اینگونه موضوعات اینست که خدا را انکار دارند!
در پایان همان کتاب میگوید دست از اعتقاد به خدا باید کشید.
* اما چرا رهبر را بایستی خداوند تعیین کند و مردم نمیتوانند در این امر دخالت داشته باشند؟

وظیفه رهبر با توجه به هدف از آفرینش انسان، رشد و شکوفایی همه استعدادهای انسان است و این مهم نیازمند یک مدیر جامع  است که نه تنها در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بلکه در امور تربیتی و فرهنگی خبره باشد.

یعنی با هدف انسان و چگونگی شکوفایی او آشنا باشد و توان مدیریت بشر را هم دارا باشد.
آيا خدا از انسان به انسان آگاهتر، دلسوزتر و نزديك تر نيست؟
آیا مدعیان حکومت دموکراتیک، شناخت لازم برای مدیریت انسان را دارا هستند؟ یعنی آیاانسان را میشناسند تا  مصالح و مفاسد او را هم بتوانند تشخیص دهند؟
آيا مردم صلاح خودشان را بهتر از خدا مي دانند ؟

اینجاست که بحث ولایت و سرپرستی مطرح میشود.
راستی چرا دخالت “مادر” در امور کودک (مادامیکه در حق او اجحاف نمیکند) مقبول است؟
كسي كه علمش به مصالح و مفاسد بشر اندک است و دلسوزي اش نسبت به دیگران ثابت نشده! نباید هيچگونه اختياري در تعیین  مسایل مربوط به همه آحاد افرادجامعه داشته باشد.
آیا توقع بهرمندی از یک رهبر دانا و دلسوز از خداوندی که همه چیز را در عالیترین شکل آن قرار میدهد، برای بشری که قرار است تربیت شود بجا هست یا نه؟
پس تعیین تکلیف برای جامعه بشری، نبایستی در اختیار بشر ناقص باشد.
اسلام معتقد است كه برگزیدگان الهی ویژگیهای لازم جهت مدیریت بشر را تحت اشراف پروردگار دارا هستند.چرا که اینان اجازه خودمحوری در مدیریت بشر را ندارند.
– وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ‏* لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ* ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ *‏ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ‏» (۴۴-۴۵-۴۶ حاقه).
‏اگر پيغمبر پاره‌اي سخنان را به دروغ بر ما مي‌بست *‏ما دست راست او را مي‌گرفتيم * ‏سپس رگ دلش را پاره مي‌كرديم *‏ و كسي از شما نمي‌توانست مانع (اين كار ما در باره ) او شود ( و مرگ را از او باز دارد )
– وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى
و از سر هوس سخن نمى‏ گويد * اين سخن بجز وحيى كه وحى مى ‏شود نيست (۳و۴النجم).
حكومت بر بشر، كار بشر ناقص نيست.
وجود اين همه ظلم و فساد در دنیا به دليل اين است كه بشر امروز، خدا و وحی را کنار گذاشته و براي خودش تعيين تكليف مي كند .
حق حكومت و تبيين احكام كار پرورنده جهان است .

چه كسي آسمان و زمين و ….را خلق كرده است؟ همو مسیر سعادت را بهتر میداند.

سوره مبارکه نباء طبق قرموده مفسران حقیقی (اهل بیت علیهم السلام) همین مطلب را نیز متذکرمیشود:
ترجمه بخشی از سوره نباء
به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی
[مردم] دربارۀ چه چیز از یکدیگر می پرسند؟«۱» از آن خبر بزرگ [رهبری و امامت]؟«۲» همان خبری که دربارۀ  آن با یکدیگر اختلاف دارند «۳» نه، [اختلافشان بی مورد است،] به زودی آگاه می شوند «۴» آری [اختلافشان بی مورد است،] به زودی آگاه می شوند «۵» آیا ما زمین را بستر آرامش قرار نداده ایم؟«۶» و کوه ها را میخ هایی [برای حفظ آن از متلاشی شدن]؟«۷» و شما را به صورت دو جنس [مرد و زن] آفریدیم «۸» و خوابتان را سبب راحت و آرامش ساختیم«۹» و شب را پوشش «۱۰» و روز را [عرصۀ] گذران امور زندگی قرار دادیم «۱۱» و بر فرازتان هفت [آسمانِ] استوار بنا کردیم «۱۲» و چراغی فروزان و حرارت بخش پدید آوردیم «۱۳» و از ابرهای متراکم باران زا آبی ریزان فرستادیم «۱۴» تا به وسیلۀ آن دانه و گیاه برویانیم «۱۵» و باغ هایی [از درختان] انبوه و به هم پیچیده [بیرون آوردیم] «۱۶» یقیناً روز جداسازی [حق از باطل] وعده گاه است «۱۷»
آنچه در تفسیر مبارک صافی راجع به  النَّبَإِ الْعَظِيمِ‏ آمده را عینا کپی میکنم

تفسير الصافى ج‏۵ ۲۷۳
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ‏.
الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ‏ بيان لشأن المفخّم‏ قيل‏ كانوا يتساءلون عن البعث.
و في الكافي عن الصادق عليه السلام: في هذه الآية قال‏ النَّبَإِ الْعَظِيمِ‏ الولاية
و عن الباقر عليه السلام: سئل عن تفسير عَمَّ يَتَساءَلُونَ‏ فقال هي في أمير المؤمنين عليه السلام كان أمير المؤمنين عليه السلام يقول ما للَّه عزّ و جلّ آية هي أكبر منّي و لا للَّه نبأ أعظم منّي.
و القمّيّ عن الرضا عليه السلام: أنّه سئل عنه قال قال أمير المؤمنين عليه السلام ما للَّه نبأ أعظم منّي و ما للَّه آية أكبر منّي و لقد عرض فضلي على الأمم الماضية على اختلاف ألسنتها فلم تقرّ لفضلي.
و في العيون عنه عن أبيه عن آبائه عن الحسين بن عليّ عليهم السلام قال قال رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله لعليّ عليه السلام: يا عليّ أنت حجّة اللَّه و أنت باب اللَّه و أنت الطريق إلى اللَّه و أنت النبأ العظيم و أنت الصراط المستقيم و أنت المثل الأعلى الحديث.
تفسير الصافى، ج‏۵، ص: ۲۷۴
و في الكافي في خطبة الوسيلة لأمير المؤمنين عليه السلام: إنّي‏ النَّبَإِ الْعَظِيمِ‏ و عن قليل ستعلمون ما توعدون.
اکنون که میبینیم همه چیز را خداوند عالم به نحو احسن برای بشر قرار داده چه زشت بنظر میرسد که تعدادی از این بشر ناقص ،اعلام استقلال کرده و برای خودشان و بقیه تعیین تکلیف کرده و رهبر را ایشان تعیین کنند!!!!!!

در قرآن آمده هنگامي كه طالوت به عنوان رهبر از سوی خدا برگزيده شد، يك عده ايراد گرفتند و گفتند:
“نحن احق بالملك ”           ما مستحق تر هستيم كه حاكم شويم. (چرا که هم ثروتمندیم و هم سن و سالمان بیشتر است)

خداوند کلامشان را رد کرد و فرمود:
“ان الله زاده بسطة في العلم و الجسم”
شرايط مديريت و رهبري “علم” و “جسم” است. يعني رهبر بایستی دانش كافي برای رشد بشر و توان اجراي آن را داشته باشد. درست است که طالوت جوان است و ثروتمند هم نیست اما در علم و دانايي و جسم و توانمندي قدرتمندتر از همه ي شما است. پس طالوت را من (خدا) به عنوان نبي و حاكم براي شما برگزيدم .
پس بدون تردید حق انتخاب حاكم در شرایط عادی با خداست و با بشر نيست.
اما اگر بشر بهردلیل بحکم الهی تن در نداد، اینجا احکام ثانویه ای  مطرح میشود که در ادامه به آن میپردازیم انشائالله.
حتی در زمان ما که آن رهبر آسمانی در غیبت بسر میبرد، تشخیص رهبر بگونه ای متمایز توسط مردم و رای آنها بانجام میرسد.

به کتاب ولایت فقیه حضرت آیه الله جوادی آملی رجوع شود.

درباره ی سید رضا طباطبایی قم

سلام اینجانب سید رضا طباطبایی حدود سی سال در مسیر تحقیق راجع به چیستی و کیستی خودم بسر میبرم. بلطف خدا و به مدد عقل خدا دادی، اسلام را شناختم و به آن باور دارم و مجدانه دوست دارم که همه مردم دنیا ازین زلال حق بهرمند شوند. از محضر اساتید بزرگواری چون آیه الله زاهدی ره، آیه الله بهجت ره، آیه الله جوادی دام عزه، آیه الله حسن زاده دام عزه و بزرگان حق جو و اهل صفا استفاده نموده ام. کتبی نوشته ام و مشغولیتهایی مثل همین سایت در راستای فهم حقانیت دین عزیز اسلام بویژه مذهب شیعه اثنی عشری دارم. و ادعا دارم که کوچکترین غلط یا نقص در قرآن وجود ندارد(بحقیقت معجزه است) و این یافته سالها تحقیق آزادانه اینجانب است. از سویدای وجودبر محمد و آل طاهر او درود میفرستم و از خداوند فرج منجی بشریت، یعنی امام زمان علیه السلام و تا آن زمان، بقای نظام اسلامی و طول عمر رهبر عزیزم آیه الله العظمی سید علی خامنه ای را خواهانم. و سلام و درود بر جوینده راه حق

همچنین ببینید

زهد درست در نقطه مقابل توسعه و پيشرفت است.

  ناقد گفته: زهد درست در نقطه مقابل توسعه و پيشرفت است.   پاسخ: اولا ...

4 دیدگاه

  1. سلام سید جون. این چه ترجمه ای برای آیات سوره نباء است؟ به چه دلیلی اینگونه ترجمه کرده و نباء عظیم را امامت گرفته اید درصورتیکه بخش پایانی آیات از یوم الفصل سخن می گوید و سیاق تایید می کند که نباء عظیم، قیامت است.
    در آیات متعددی از قرآن، مساله توحید و معاد کنار هم ذکر شده و قدرت حق در این خلقت عجایب این جهان، نشانه وجود معاد گرفته شده که اینجا نیز از همین دست است و حتی بزرگان شیعه هم نباء عظیم را معاد معنا کرده اند.

    • سلام و ممنون

      در كتاب كفاية الخصام در باب ۱۱۰ و ۱۱۱ رواياتى از خاصه و عامه نقل شده كه مراد از ((نباء عظيم )) على بن ابى طالب است . (البته ما میدانیم مصداقی از مصاديق نباء عظيم است .)

      و همچنین تفسير صافى از عيون الاخبار از حضرت رضا از پدرش از پدرانشان از حسين بن على عليهم السلام نقل مى كند كه گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:
      يا على توئى حجت خدا، و توئى باب خدا، و توئى راه ببوى خدا، و توئى نباء عظيم ، و توئى صراط مستقيم ، و توئى مثل اعلى

      در دعای ندبه که بسند معتبر در زاد المعاد علامه مجلسی آورده:
      یا ابن النباء العظیم
      که بدو تحقیق مشخص میشود منظور از “نباء عظیم” ، “امیرالمومنین علیه السلام” است.

      در معناي يابن النبا العظيم كه از علماء پرسش شده بود :
      پاسخ
      در روايات از امام علي (ع) به نبا عظيم ياد شده است و در تفسير آيه “عن النباء العظیم” هم امام علي (ع) ذكر شده است پس مراد از يابن النبا العظيم امام زمان (ع) است و نسبت آن حضرت با امام علي (ع) بيان شده است . براي مطالعه بيشتر به كتاب نجم الثاقب اثر مرحوم محدث نوري و شرح دعاي ندبه اثر مرحوم سيد محي الدين علوي طالقاني مراجعه شود .

      • سلام. خدا قوت.
        ظهور این آیات در این است که مراد از نباء عظیم، قیامت است. لذا وقتی به ترجمه بزرگان شیعه نگاه می کنیم می بینیم در ترجمه همین گونه معنا کرده اند.
        اما مصادیق دیگری که برای آیات قرآن در روایات ذکر می شود، مثل همین جا، از قبیل بیان معنای باطنی آیه است که اگر روایات نبودند ما هرگز به چنین معنایی نمی رسیدیم.
        لذا ترجمه کردن آیات با این روایات درست به نظر نمی رسد چراکه ترجمه آیه و معنای ظاهری آن، همان است که ذکر شد و این گونه از مصادیق که در روایات می آیند، از قبیل مصادیق دیگر است که امام از آن خبر داده و حجت می باشد (تازه درصورت قطعی بودن صدور روایت از امام) نه اینکه ترجمه آیه باشد.

    • همانطور که در متن مشاهده میفرمایید، تفسیر(بقول شما باطنی) را در کروشه قرار داده ام!
      با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *