روش شبهات ناقد قرآن …!!!!!
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ (۷)
اوست كسى كه اين كتاب [ قرآن ] را بر تو فرو فرستاد . پارهاى از آن ، آيات محكم [ صريح و روشن ] است . آنها اساس كتابند ; و [ پارهاى ] ديگر متشابهاتند [ كه تأويلپذيرند ] . اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تأويل آن [ به دلخواه خود ، ] از متشابه آن پيروى مىكنند ، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند . [ آنان كه ] مىگويند : « ما بدان ايمان آورديم ، همه [ چه محكم و چه متشابه ] از جانب پروردگار ماست » ، و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود .
﴿آلعمران، ۷﴾
بخش عمده ای از ایرادات ناقد قرآن مربوط به متشابهات قرآن کریم است .
فلسفه ی بخشی از متشابهات ، ” تکامل علمی ” بشر است. بشر زمان نزول قرآن کریم کجا و بشر هزاره های بعدی؟!
قرآن بایستی بگونه ای صحبت کند تا هر دو گروه بیشترین بهرهمندی را داشته باشند .
تنها خط قرمزی که وجود دارد اینکه قرآن نبایستی غلط داشته باشد چه بر اساس دانش مردم زمان نزول چه در آینده .
جالب توجه اینکه حتی یک مورد از ایراداتی که نقادان ذکر کرده اند مورد صحیحی در ایراد به قرآن نیست و جملگی مبتنی بر احتمالات و ظنیات و بر اساس نقادی جانبدارانه میباشد .
اما اینکه مطالب قرآنی بگونه ای باشد که مردم زمان نزول آنرا دور از دانش خود ندانند و در عین حال خلاف واقع هم نباشد ، هم مطابق ضرورت و هم گویای مهربانی ، ظرافت و هنر گوینده است چرا که اوج شفقت پروردگار عالم مقتضی است تا کلامش را بگونه ای مقبول ارائه نماید تا بیشترین دامنه هدایت را شامل شود.
واینکه این نقاد دایماَ شواهدی از شاعران میآورد که خدای متعال در بین آیاتش از آنها استفاده کرده ؛
باید گفت این عمل نه تنها دلیل بر ضعف قرآن و ایراد به آن نیست ، بلکه برای پی بردن به زیبایی و عظمت قرآن، لازم هم هست . بیان اینکه :
در یکی از لطافتهای ادبی بنام “تضمین” ، بخشی از شعر ( بیت یا مصرع ) را می آورند و بقیه را خود میسرایند و این کار اگر مقبول و پسند افتد، گویای توانمندی و احاطه این سراینده است .
تضمین از آرایههای ادبی و به معنی آوردن آیه، حدیث، یا سخن مشهور در بین سخن است. همچنین، اگر شاعر، تمامی مصراع یا بیتی را از شاعری دیگر در سخن خود بیاورد، تضمین خوانده میشود. اگر شاعر یا نویسندهای مثلی را که پیش از وی رواج داشته، در میان نوشته یا سروده خود بیاورد نیز تضمین خوانده میشود.(از دانشنامه)
صنعت تضمین با ایجاد تنوع، به آرایش سخن کمک میکند. همچنین، تضمین پدیدآورنده ایجاز در سخن است و آگاهی شاعر را از قلمروهای گوناگون کلام نشان میدهد. در زمانی که شاعر، سخن یا شعر معروفی را تضمین کند، معمولاً نام سراینده یا گوینده نوشته نمیشود. اما اگر شعر یا سخن مشهور نباشد، عموماً نام سراینده یا نویسنده سخن نیز ذکر میگردد. تضمین هنری یا تضمین طبیعی در نهایت ایجاز انجام میپذیرد.
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوریسرشت | شیوهٔ جنات تجری تحتها الأنهار داشت |
در بیت بالا، حافظ بخشی از آیهٔ هشتم سورهٔ بینه را در کلام خویش عیناً به کار بردهاست، که در اینجا تضمین هنری به شمار میآید.
تضمین سعدی از سروده فردوسی:
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد | که رحمت بر آن تربت پاک باد | |
«میازار موری که دانهکش است | که جان دارد و جان شیرین خوش است» |
مه من نقاب بگشا، ز جمال کبریایی | که بتان فروگذارند، اساس خودنمایی | |
شده انتظارم از حد، چه شود ز در درآیی؟ | «ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی |
چه کنم؟ جز این نباشد، گل باغ آشنایی» |
چو بنای کار عاشق، همه سوز و ساز دیدم | ره حسن وعشق یکسر، به نیاز و ناز دیدم | |
زجهانیان گروهی، به رَه ٍ مجاز دیدم | « به قمارخانه رفتم، همه پاکباز دیدم |
چو به صومعه رسیدم، همه زاهد ریایی» |
ز حدوث پاک گشتم، به قدَم رَهَم ندادند | ز وجود هم گذشتم، به عدم رهم ندادند | |
به کنشت سجده بردم، به صنم رهم ندادند | « به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند |
که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی»» |
در قران مجید ؛ اشاره به تکه های مشهور و مقبول مردم و اضافه کردن مطالبی حکیمانه و زیباتر از آنچه شاعر گفته چند نتیجه دارد:
۱_ به آورنده این کلام (قران) ارادت پیدا می کنند چون این کار لطافتی جذابست.
۲_ گویای توانمندی فوق العاده آورنده قرآن است.
۳_ خود را خیلی هم دور از ذهن جلوه نمی دهد فلذا مانع احساس غریبی می شود.
۴_ عاملی است که فتنه جویان دچار تزلزل بیشتر می گردند تا بلکه در اثر درک عمق فاصله خود با حقیقت، بخود بیایند و توبه کنند لکن گاهی
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا کَانُوا يَکْذِبُونَ (۱۰)
در دلهايشان مرض است ; و خدا بر مرضشان افزود ; و به [ سزاى ] آنچه به دروغ مىگفتند ، عذابى دردناك [ در پيش ] خواهند داشت .﴿البقرة، ۱۰﴾
می شود چرا که خصوصیت قرآن و تمامی حقایق عالم اینست که اگر آنها را نپذیرند، همان حقایق عامل سر درگمی منکرین می شود.
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً (۸۲)
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم ، و [ لى ] ستمگران را جز زيان نمىافزايد .
﴿الإسراء، ۸۲﴾
نقاد (دور از انصاف) برای ایجاد شکاف بین دل و دین مسلمین ، در راستای جنگ نرم (ابتغاء فتنه!)، ابتدا در برداشت از آیات ، افراط ورزیده و سپس ایراداتی را به این کتاب الهی متوجه ساخته .
مثالی طنز آمیز:
قطعه ای مشهور و قدیمی داریم که میگه ؛ اتل متل توتوله *** گاو حسن چجوره *** نه شیر داره نه پستون *** گاوشو بردن هندستون *** یک زن کردی بستون…..
روش این نقاد چنین است که ابتدا در اصل این قطعه تصرف میکند و بعد ایرادی را به اصل وارد میسازد . بدین گونه که :
اتل متل توتوله *** گاو حسن چجوره *** نه شیر داره نه پستون *** شیرشو بردن هندستون *** یک زن کردی بستون…..
سپس با ژستی خاص! پرده از حقیقتی برمیدارد که از دید ابلهان (همه ما!) پنهان مانده و این نقاد وارسته!! آنرا کشف نموده و از همه جاهلان دستگیری کرده که : ای آقا! گاوی که نه شیر داره نه پستون ، شیرش کجا بود که ببرن هندستون؟؟؟؟؟
البته اینان کار دیگری نمیتوانند بکنند !!
میخواهند نور خدا را با “فوت” خاموش کنند ، لکن نتیجه ای جز آشکارتر شدن حقایق آن نمیگیرند . و این یکی دیگر از حقایقیست که در این معجزه الهی به آن اشاره شده ؛ آنجا که میفرماید :
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (۸)
مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش اُفتد نور خود را كامل خواهد گردانيد .
﴿الصف، ۸﴾
آری :