خانه / پاسخ به شبهات / اسلام آزادي عقيده و اختیار را از بشر سلب میکند

اسلام آزادي عقيده و اختیار را از بشر سلب میکند

 

 

ناقد قرآن گفته:

 روش اصلي قرآن در هدايت مردم استفاده از ترس است . .

 با ترس از شمشير در دنيا و ترس از جهنم در آخرت جايي براي آزادي و انتخاب باقي نمي ماند.

 

قبل از پاسخ ابتدایک سوال و یک مثال:

آیا خود ما، انسان را کاملا آزاد میدانیم؟

هرگز.

آیا به کسیاجازه میدهیم  تا با عدم رعایت قوانین اجتماعی آرامش را از دیگران سلب کند؟

آیا به جگرگوشه هایمان اجازه میدهیم هر کاری دلشان خواست انجام دهند؟

پس برای انسان، آزادی مطلق قائل نیستیم و آزادی مطلق را مخل به سعادت او میدانیم!

به این مثال توجه کنیم:

فرزندی دارید که عشق وافری به اودارید و مایلید در آینده انسان سربلندی باشد ، اما این فرزند بسیار سربه هواست چنانکه نه درس میخواند و نه مسولیتهای مربوط به خودش را میپذیرد. اکنون شما برای این فرزند چه میکنید؟

اول احتمال میدهید شاید او دارای نقص جسمی یا روانی است  که یا قابل درمان است ویا…

 در صورتی که بیمار نباشد، تدابیر منطقی برای رشد او اندیشیده و در نهایت از سیاست تشویق و تهدید استفاده خواهید نمود. در حقیقت از آنجا که خود این فرد انگیزه خوب بودن و منطقی بودن را ندارد، با این تدابیر (مثل تشویق و یا تهدید) برایش انگیزه  ایجاد میکنید.

این قضیه در باره تمامی قانون گریزان در همه جوامع و در همه دورانها جریان داشته و دارد.

البته مثالی که زدیم فقط جهت نزدیک کردن مفهوم بود و با آنچه در ادیانست بسیار متفاوت میباشد.

 

 

اکنون جا دارد یکبار دیگر در باره این نقد کنندگان به قضاوت بنشینیم.

 

 

استفاده از سیاست تشویق و ترس وسيله کمکی است. مثلا به او مي گوئيم رعایت قانون فلان خوبیها را دارد و … پس قانون را رعایت کن. اگر گوش داد تشويقش مي كنيم اگرگوش نداد تهديدش مي كنيم. وعده به بهشت و جهنم نیز تقریبا اینچنینن است. شوق و ترس از جهنم براي انسان غافل، انگيزه آفريني مي كند .

هرگز چنين نيست که با ترس از شمشير در دنيا و ترس از جهنم در آخرت جايي براي آزادي و انتخاب باقي نماند.

چرا که:

 اولا در کنار همه گناهان، مسئله بخشش نیز مطرح شده.

و دوم اینکه وجود قیامت آنقدر هم واضح بیان نشده تا سلب اختیار کند.

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾

در حقيقت قيامت فرارسنده است مى‏ خواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به [موجب] آنچه مى ‏كوشد جزا يابد ( طه۱۵)

فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾

پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است تو را از [ايمان به] آن باز دارد كه هلاك خواهى شد (۱۶ طه)

 

 به نظر شما وضع قانونی جریمه های سنگین جهت رعایت قوانین، آزادی افراد را سلب میکند؟

یعنی دیگر کسی نمیتواند تخلف کند و نمیکند؟

اسلام معتقد است، همینکه تخلف نکنیم راه برای تعالی ما باز میشود لذا به فلسفه جریمه ها در دنیا اشاره میفرماید:

وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴿۲۱﴾
و قطعا از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مى‏چشانيم غير از آن عذاب بزرگتر  اميد كه آنها [به خدا] بازگردند (۲۱ سجده)

اینست چهره این نقاد و همرزمانش که برای تخریب اسلام از هیج عملی فروگذار نمیکنند!

اسلام افراد را مادامیکه مزاحم حق دیگری نشوند، آزاد گذاشته است. به عنوان مثال از يهوديان و مسيحيان جزيه مي گیرد و آن ها را تحت ذمه قرار میدهد.

درباره ی سید رضا طباطبایی قم

سلام اینجانب سید رضا طباطبایی حدود سی سال در مسیر تحقیق راجع به چیستی و کیستی خودم بسر میبرم. بلطف خدا و به مدد عقل خدا دادی، اسلام را شناختم و به آن باور دارم و مجدانه دوست دارم که همه مردم دنیا ازین زلال حق بهرمند شوند. از محضر اساتید بزرگواری چون آیه الله زاهدی ره، آیه الله بهجت ره، آیه الله جوادی دام عزه، آیه الله حسن زاده دام عزه و بزرگان حق جو و اهل صفا استفاده نموده ام. کتبی نوشته ام و مشغولیتهایی مثل همین سایت در راستای فهم حقانیت دین عزیز اسلام بویژه مذهب شیعه اثنی عشری دارم. و ادعا دارم که کوچکترین غلط یا نقص در قرآن وجود ندارد(بحقیقت معجزه است) و این یافته سالها تحقیق آزادانه اینجانب است. از سویدای وجودبر محمد و آل طاهر او درود میفرستم و از خداوند فرج منجی بشریت، یعنی امام زمان علیه السلام و تا آن زمان، بقای نظام اسلامی و طول عمر رهبر عزیزم آیه الله العظمی سید علی خامنه ای را خواهانم. و سلام و درود بر جوینده راه حق

همچنین ببینید

مراحل شکل گیری جنین

ناقد گفته : ادعای قرآن مبنی بر پیدایش بافت استخوان بعنوان اولین بافت تخصصی در ...

2 دیدگاه

  1. خدا برای عدم پذیرس دعوتش حالات انسانی خشم که نوعی هیجان شدید روانی است دست میدهد و
    این برای موجودی بینهایت کمی دور از ذهن است . و اینکه حق حیات را از او میگیرد ؟

    • با تشکراز حضور شما
      سلام بر پوینده راه حق
      برای پاسخ قسمت اول سوال به کتاب شفای بوعلی سینا رجوع کنید ولی بطور خلاصه:
      خداوند خشم و غضبش مانند مخلوق نیست بلکه در بین بندگان، بندگانی دارد که آنها به مقام فتح مطلق رسیده اند
      (در قرآن سه رقم فتح داریم ۱٫ فتح قریب ۲٫فتح مبین ۳٫اذا جاء نصر الله والفتح .. که همان فتح مطلق میباشد)
      خشنودی اینها مستوجب نزول آثار خشنودی خداوند و بالعکس است .
      مانند :
      یا فاطمه ان الله تبارک و تعالی لیغصب لغضبک و یرضی لرضاک
      که بر این اساس حضرت فاطمه (سلام الله علیها)به مقام فتح مطلق ناءل آمده اند.

      اما در مورد سلب حق حیات:
      این مطلب را از کجا آوردید؟
      کجای قرآن فرموده که خداوند حیات را از مغضوبین سلب میکند؟!!
      ضمن اینکه ما مستحق حیات نیستیم و خداوند (مبتداء بالنعم قبل الستحقاقها) است.
      یعنی کسی نمیتواند به خداوند بگوید من مستحق وجود بوده یا هستم و یا اینکه چرا حق مرا تضییع کردی و مرا خلق نکردی یا وجودم را گرفتی!
      ضمن اینکه این گونه سوال از نشناختن انسان سرچشمه میگیرد چرا که انسان برای ابدیت خلق گردیده نه فقط برای دنیا. یعنی کسانی که از دنیا میروند به جهانی دیگر وارد میشوند نه اینکه معدوم شوند.
      وجود ما ، از روی لطف خدا بما ارزانی شده نه از روی وظیفه! پس آنجا که صلاح بداند و این وجود را اخذ کند، هیچگونه ظلمی که باعث توبیخ خداوند عالم بشود صورت نپذیرفته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *