خانه / پاسخ به شبهات / نفي آزادي زنان

نفي آزادي زنان

 

ناقد قرآن میگوید:

آزادي طلاق دست زنان نيست.

زنان در فعاليت هاي اجتماعي محدوديت دارند. در كار، تحصيل و ….آزدي ندارند .

 

ناقد بگونه ای صحبت میکند که گویی آنها که در جوامع فمنیستی بسر میبرند ، خیلی خوشنودند!

الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیست‌شناس معروف فرانسوی میگوید:

زندگی برای زن در جوامع فمینیستی از جاهای دیگر دشوارتر است.

اما چرا طلاق با مرد؟

حفظ شخصیت و جایگاه افراد بشدت مورد نظر اسلام است.

نگاهی اجمالی به شخصیت زن و مرد جهت قضاوت در مورد آنها و احکامشان لازم است.

زن موجودی لطیف، عاطفی، حساس، ریزبین، مظهر جمال، در موضع ناز و تمانع، نیازمند مهر و دوستی و مفاهیم ملایم است.

مرد طبعا موجودی مدیر، اجتماعی، مظهر جلال، در موضع نیاز و تهاجم، نیازمند مهرورزیدن و پذیرای مفاهیم سختتر است.

لکن هر دو در ظرفیتهای انسانی و کمالات کاملا یکسانند.

 

شهید مطهري  ره درصفحه ۳۱۵ كتاب نظام حقوق زن در اسلام مطلبی مشابه آنچه آوردیم را مي گويد:

اگر طلاق را دست زن بدهي فاجعه است چون زن مظهر جمال است و در موضع ناز است و بايد هميشه محبوب باشد و مرد عاشق او.

اگر مرد به همسرش بگويد دوستت ندارم(تحت شرایط احساسی) و در عین حال زنش را طلاق ندهد، معنای آن اینست که  هنوز همسرش را دوست دارد و این موضوع هرگز به شخصیت او و همسرش لطمه عمیق وارد نمیکند.

ولي اگر زن به همسرش بگويد دوستت ندارم و طلاق دست  زن باشد، بايد فورا همسرش را طلاق دهد والا تحقیر میشود، چراکه دیگر از موضع ناز و تمانع خارج شده و خودش را به مرد تحمیل کرده و این برای یک خانم محترم بسیار شکننده است. اسلام بهیچوجه تحقیر انسان محترمی را نمیپذیرد.

آنقدر محبوب بودن زن برای اسلام اهمیت دارد که پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد (نقل به مضمون): اگر همسرت را دوست نداري و باین حال با او زندگی میکنی، اقلا با زبان به او بگو دوستت دارم.

چرا که زن به امید محبوبیت در زندگی تو وارد شده. پس اگر او را طلاق نمیدهی و دوستش نداری اقلا شخصیتش را تحقیر نکن.

امید است که همین زن پس از دریافت ابراز دوستی ، طی کنشهای زیبایی (که بسیاری از آنها بصورت غریزی از زنی که تحقیر نشده صادر میشود) لوازم ایجاد محبت واقعی مرد را فراهم سازد.

ضمن اینکه:

شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام میگوید:

زن نیز حق طلاق خواهد داشت.
در قانون مدنی جمهوری اسلامی آمده است: “طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی را که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، که خود را مطلّقه نماید”. (ماده ۱۱۱۹)
بنابراین از نظر فقهی و از نظر قانون مدنی ایران، گرچه حق طلاق به صورت یک حق طبیعی برای مرد است، ولی به صورت یک حقّ قراردادی و تفویضی میتواند به زن واگذار شود.
در مواردی نیز حاکم شرع میتواند زنی را مطلّقه کند و آن در مواردی است که مرد نه به وظائف زوجیت عمل میکند و نه زن را طلاق میدهد. حاکم شرع زوج را احضار میکند و به او تکلیف میکند که زنش را طلاق دهد. اگر طلاق نداد، حاکم طلاق میدهد.
امام صادق(ع) فرمود:
“هر کس زنی دارد و او را نمیپوشاند و نفقه وی را نمیپردازد، بر پیشوای مسلمانان لازم است آن‏ها را به وسیله طلاق از یکدیگر جدا کند”.
بنابراین اسلام در مورد حق طلاق این نظریه را میپذیرد که راه طلاق برای زن باز است. وی میتواند ضمن عقد نکاح شرط وکالت بر طلاق بکند. نیز میتواند به حاکم شرع برای طلاق گرفتن در صورت خودداری شوهر مراجعه کند.
چرا حق طلاق به صورت مطلق به زنان داده نشده است؟
در فلسفه احکام اسلام، کانون خانواده و هر چه موجب استحکام آن شود، دارای اهمیت و ارزش بوده و هر چه موجب از بین رفتن آن شود، مطرود و منفور است.
اصل اولیه در اسلام، حفظ کانون خانواده است، مگر آن که مفسده حفظ آن بیشتر از مصلحت آن باشد، به همین جهت طلاق به عنوان آخرین راه حل که مبغوض نزد خدا است، تشریع شده است.
حال که اصل اولیه حفظ کانون خانواده است، باید طلاق در حداقل موارد اجرا شود و تا جایی که امکان دارد، نباید این امر صورت نگیرد.
با توجه به این مسئله اسلام حق طلاق را به دلایل متعدد، به طور مطلق در اختیار زن قرار نداده است، زیرا اوّلاً در بسیاری از موارد که زن، رضایت از شوهر ندارد، کانون خانواده میتواند همچنان استحکام یافته و برقرار بماند و عدم رضایت زن به رضایت تبدیل شود.
توضیح: حیات خانوادگی به علاقه طرفین وابسته است، اما روانشناسی زن و مرد در این جهت متفاوت است. طبیعت، علائق زوجین را به این صورت قرار داده که زن پاسخ دهنده احساسات مرد باشد. علاقه و محبت پایدار زن، به صورت واکنش به علاقه و احترام مرد به زن است.
خداوند کلید محبت را در اختیار مرد قرار داده، او است که اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست میدارد و نسبت به او وفادار میماند. چون وفاداری زن بیشتر از مرد است، بی وفایی زن عکس‏العمل بی وفایی مرد است.
خداوند کلید فسخ ازدواج را به دست مرد داده، یعنی مرد با بیعلاقگی و بیوفایی نسبت به زن، او را سرد و بی علاقه میکند، برخلاف زن که بیعلاقگی اگر از او شروع شود، معمولاً تأثیر چندانی در علاقه مرد ندارد. از این رو معمولاً بیعلاقگی مرد منجر به بی علاقگی طرفین میشود، ولی بی علاقگی زن لوزماً منجر به بیعلاقگی طرفین نمیشود. سردی و خاموشی علاقه مرد مساوی است با مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگی. اما سردی و خاموشی زن به مرد، آن را به صورت بیماری نیمه جان در میآورد که امید بهبود و شفا دارد. حال اگر بی علاقگی از طرف زن شروع شود، برای مرد اهانت نیست که زنِ محبوب خود را به زور قانون نگه دارد، تا تدریجاً او را رام کند، ولی برای زن اهانت و غیر قابل تحمل است که برای حفظ حامی خود به زور و اجبار قانون متوسل شود، یعنی به زور شوهر خود را نگه دارد.
این مطلب در صورتی است که علت بیعلاقگی زن، فساد اخلاق و ستمگری مرد نباشد، ولی اگر مرد، ستمگری را آغاز کند، در نتیجه زن به مردش بی علاقه شود، مطلب دیگری است.
به هر حال تفاوت زن و مرد در این است که مرد به زن نیازمند است و زن به قلب مرد.
هم چنین از جهت رنجش و ناراحتی، زنان زودتر از مردان رنجور و ناراحت میشوند و صبر و تحمل آنان کمتر از مردان است، اما پس از مدتی رنجوری برطرف میشود. حال اگر حق طلاق به زنان داده میشد، چه بسا فوراً به طلاق رو آورند.
همچنین چون ازدواج، حقوق و وظایف مالی و اقتصادی را بر شوهر لازم میکند، جدا شدن و طلاق برای او سخت تر از زنان است، زیرا مهریه را باید پرداخت کند، در حالی که زن گیرنده است و در طلاق هیچ بار مالی بر او تحمیل نشده، بلکه استفاده مالی دارد، بنابراین شرایط طلاق (که در اسلام مبغوض‏ترین حلال دانسته شده) برای مرد سخت و سنگین است و برای زن از نظر مالی و اقتصادی نه تنها سخت نیست، بلکه میتواند مطلوب باشد

شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۱۵٫

 

اما در مورد اطاعت بی چون وچرا:

 

مرد از زنش حق مطالبه حتی یک لیوان آب را (آمرانه) ندارد.

قرآن مجید حتی در مورد والدین که فوق العاده مهم هستند میفرماید:

و ان جاهدك ان تشرك بالله فلا تطعها از پدر و مادر تبعيت كن تا جاي كه تو را به عدم اطاعت از خدا تحريك كنند .

تا چه رسد به شوهر..

ما راننده و تاجر زن داريم . در ايران زنان كار مي كنند، تدریس مي كنند و اكثر دختران ما دانشجو هستند. حتی اسلام در بعضي جاها بيرون رفتن زن را بدون اجازه شوهر تجويز كرده است.

اما اگر در جاهایی حقوقی خاص وضع گردیده،  این اختلاف در حقوق، منشاء ذاتی و قهری دارد.

الکسیس کارل در کتاب انسان موجودی ناشناخته میگوید:

” اختلافی که بین زن و مرد موجود است تنها مربوط به شکل اندام‌های جنسی آن‌ها نیست؛ بلکه نتیجه علتی عمیق‌تر است. به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می‌کنند که هردو جنس می‌توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت‌های یکسانی را به عهده گیرند. زن در حقیقت در جهات زیادی با مرد متفاوت است . ”

اکنون اگر دقت کنیم با توجه به تعریف اجمالی که از زن و مرد داشتیم بعلاوه اینکه مردان در نظام سالم خانواده عاشق همسر خود هستند، لذا دارای یک نحوه ولایت و حق مدیریتی بر همسر و خانواده میباشند بمانند مادری که بخاطر عشق ذاتی بفرزندش گاهی از جان خود هم مضایقه نمیکند پس حق در مدیریت بر فرزند خود دارد،. شاهد این مدعی اینکه مردان در بزنگاههای زندگی از جانشان در راه حفظ همسر و خانواده دریغ نمیورزند.

 

 

درباره ی سید رضا طباطبایی قم

سلام اینجانب سید رضا طباطبایی حدود سی سال در مسیر تحقیق راجع به چیستی و کیستی خودم بسر میبرم. بلطف خدا و به مدد عقل خدا دادی، اسلام را شناختم و به آن باور دارم و مجدانه دوست دارم که همه مردم دنیا ازین زلال حق بهرمند شوند. از محضر اساتید بزرگواری چون آیه الله زاهدی ره، آیه الله بهجت ره، آیه الله جوادی دام عزه، آیه الله حسن زاده دام عزه و بزرگان حق جو و اهل صفا استفاده نموده ام. کتبی نوشته ام و مشغولیتهایی مثل همین سایت در راستای فهم حقانیت دین عزیز اسلام بویژه مذهب شیعه اثنی عشری دارم. و ادعا دارم که کوچکترین غلط یا نقص در قرآن وجود ندارد(بحقیقت معجزه است) و این یافته سالها تحقیق آزادانه اینجانب است. از سویدای وجودبر محمد و آل طاهر او درود میفرستم و از خداوند فرج منجی بشریت، یعنی امام زمان علیه السلام و تا آن زمان، بقای نظام اسلامی و طول عمر رهبر عزیزم آیه الله العظمی سید علی خامنه ای را خواهانم. و سلام و درود بر جوینده راه حق

همچنین ببینید

مراحل شکل گیری جنین

ناقد گفته : ادعای قرآن مبنی بر پیدایش بافت استخوان بعنوان اولین بافت تخصصی در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *