ناقد قرآن گفته :
هیچ استدلال معتبری بر وجود خدا و معاد و وحی وجود ندارد !!!!
پاسخ :
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوکُمْ لِيَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ يُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ (۱۰)
پيامبرانشان گفتند : « مگر در باره خدا پديد آورنده آسمانها و زمين ترديدى هست ؟ او شما را دعوت مىكند تا پارهاى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و تا زمان معينى شما را مهلت دهد . » گفتند : « شما جز بشرى مانند ما نيستيد . مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد . پس براى ما حجتى آشكار بياوريد . »
﴿إبراهيم، ۱۰﴾
حتی یک فیزیکدان مثل استیون هاوگینگ میداند که این جهان فاطری دارد .
هاوکینگ معتقد است این جهان از چیزی مثل تپه و ضد تپه یا ماده و ضد ماده درست شده .
جالبست بدانیم که لغت ” فاطر” زمانی به کار می رود که ابتدا ضد تپه ایجاد شود. عرب ، هنگام احداث چاه از لغت ” فطر” استفاده می کند .
” فلان فطر البئر ” یعنی فلانی چاه احداث کرد .
یعنی با “عدم کردن” ، “از عدم” مفهومی را بوجود آورد .
حضرت علی ع در نهج البلاغه میفرمایند :
خلق الله الاشیاء من العدم .
خدا اشیاء را از عدم بوجود آورد .
فی الجمله میتوان گفت هیچ دانشمندی نمی تواند در اینکه این جهان منشاء دارد ، تردید کند. اما اینکه این منشاء همان شخصیتی است که با انسان ارتباط برقرار کرده و همه چیز را برای انسان و انسان را برای معرفت و عشق خودش آفریده ؛
اینهم قابل تردید نیست!
آیا نه اینست که قرآن می فرماید :
أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لاَ هُدًى وَ لاَ کِتَابٍ مُنِيرٍ (۲۰)
آيا نمیبینید كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است ، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است ؟ و برخى از مردم در باره خدا بى [ آنكه ] دانش و رهنمود و كتابى روشن [ داشته باشند ] به مجادله برمىخيزند .
﴿لقمان، ۲۰﴾
آیا اگر این جهان هدفمند است و حتی یک جزء از اجزاء آنرا نمی توان یافت که خارج از مسیر تکامل انسان باشد ، میتوان حکمت و شعور را از منشا آن جدا کرد؟!
خصوصا در نگاهی منصفانه به انسان ، او را موجودی برگرفته از همین جهان ظاهری میابیم که داعیه عوالم دیگر دارد .
انسان ، محصول ۱۳ میلیارد سال حرکت جهان است. این موجود، جهان را سکوی پرتاپ خود کرده و با نگاه به حکمتهای این عالم و هدفمندی اجزاء آن به ارزش خود پی برده و دنبال چهره ی بی همتای آفرینش گر خود می گردد .
میل و گرایش به کمال ، او را از سکون و سکوت، باز داشته و ضمن اذعان به عجز مقامات و عناوین این جهان در سیر کردن طبع بلندش، برای اکمال و ارضاء حس زیبای درون خود بدنبال آن منشا لایزال در همین جهان و حکمتهای جاری می گردد و در نهایت، با درک عظمت خالق و طراح این جهان و درک عمق ولایت و محبت او به موجودات، خود را فراموش کرده و دل به او میسپارد و به کمال لایق انسان نائل می شود. (و من قتلته فعلی دیته)
حال یک سوال:
آیا می توان این ادعاها را تکذیب کرد؟؟؟
{برای مطالعه بیشتر لطفا به قسمت “پیام اصلی قرآن ” در همین سایت رجوع کنید}
سلام ببخشید تپه و ضد تپه و ماده و ضد ماده یعنی چه؟ و خلقت جهان از این ها یعنی چه؟ هاوکینگ کجا وجود فاطر را تأیید کرده است؟
سلام
ممنونم از حضور شما
این مطلب از بین گفته های ایشان در کتاب “طرح عظیم ” استنباط میشود.
فهم آیه شریفه: افی الله شک فاطر السموات و الارض بسیار دشوار است .
(رجوع شود به خطبه اول نهج البلاغه ، قسمت آفرینش جهان)
اما وجود فاطر:
نگفتیم ایشان تایید کرده، گو اینکه نیازی به این تایید نیست ولی:
تطابق ادعای ایشان با آنچه از معنای لغت “فطر” استفاده میشود ، این اشعار را دارد.
شهید مطهدی ره در معنای این لغت (فطرت)فرمودند: هنگامی که عرب چاهی حفر میکند میگویند: “فلان فطر البئر”
یعنی ایجاد همان تپه (خاکهای خارج شده از چاه ) و ضد تپه(چاه).