خانه / پاسخ به شبهات / قرآن جاری و باقیست

قرآن جاری و باقیست

قرآن جاری و باقیست

 

امام باقر(ع) مي فرمايد:

“القرآن حيُّ لم يمت و انَّه يجري كما يجري اليل و النهار و كما يجري الشمس و القمر و يجري علي آخرنا کما يجري علي اوَّلنا”

 زنده است و نمي ميرد به درستي كه قران جاري مي شود همچنان كه شب و روز جاري مي شود و همچنان جاري مي شود که خورشيد و ماه و جاري مي شود بر آخرين ما همانگونه که جاري مي شود براي آنهايي كه زمان نزول قرآن بودند .

(اصول كافي جلد دوم )

يكي از مفاهيم جاري بودن قرآن اين است که قرآن پويا است . يعني حقايقي است كه مصاديقش تا قيامت وجود دارد .

آیات قرآن در هنگام نزولشان دارای شان نزول بوده اند . مثلا در فلان جا پيامبر(ص) فلان حرف را زدند ، فلان كار را كردند ، فلان ملت فلان كار را كردند ، آياتي در همان موضوع نازل شد اما مصاديق آیات تا روز قيامت وجود دارد .

يكي ديگر از مفاهيم جريان قرآن مثل خورشيد و ماه كه به ذهن مي رسد اين است كه با توجه به رشد بشر كه دائما در مسير تكامل حركت مي كند ، قرآن مندرس نمي شود بلکه دائما نو و نوتر مي شود و ما قران را دائما بيشتر مي شناسيم . به عبارت ديگر، قران پا به پاي مسير تكاملي كه بشر طي مي كند ، در حال ظهور است .

بشردرتكاپوي جبران نواقص خویش دائما علم و دانشش زياد مي شود. دائما كمالاتش بيش تر و نواقصش كم مي شود پس دائما جلوه هاي جديدي از اين كتاب را مي بيند . قبلا اشاره شد كه قران كتاب علمي است و بر اساس فرمايشات اهل بيت (ع) “حي لم يمت” است يعني قران زنده و جاويد است .

 

اين خصوصيت قران از آنجاست که قرآن بيان نواميس الهي و بيان نواميس بشري است . همان طور كه مي دانيم سنت هاي الهي لايتغير هستند .

“سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا” ﴿سوره اسراء – آيه ۷۷﴾

از آنجا که سنت هاي پروردگار و نظام هستي تغييرپذير نيست نتيجه مي گيريم كه هر رفتاري انجام شود ، نتیجه اش با نگاه به سنتهای الهی قابل پيش بيني است. مثلا اگر کسی رفتاری كه نبايد بكند را انجام دهد ، مطمئن باشيم كه دچار دغدغه خواهد شد و فشارش را هم مي كشد مثلا یا با خودش درگيري دارد  یا با شرايط بد ، مشكلات ، بيماري ، فقر و …. حال فرض کنیم در اينجا كسي توبه كند و مثل حضرت يونس(ع) که در شكم ماهي گفت “سبحانك اني كنت من الظالمين”، اعتراف کند ، قطعا خداوند او را نجات خواهد داد . ابتدا انسان بايد باور كند كه نقص از طرف خودش است . مثلا جلوي زبانش را نمي گيرد ، جلوي كارهايش را نمي گيرد لاجرم شرش به ديگري مي رسد لذا برايش گرفتاري پيش مي آيد اين یکی از همان سنت هاي لايتغير است بگونه ای که مي توانيم بگوئيم كه تا ابد هر كسي كه گناه كند دچار گرفتاري مي شود مگر عفو خدای متعال شامل حالش بشود. “وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِير” ﴿شوري – آيه ۳۰﴾

همچنین میتوانیم بگوییم اگر فردي توبه  كند گرفتاري اش برطرف مي شود كه در ضمن روايتی پيامبر (ص) فرمودند :

“الا اخبرکم بدائکم و دوائکم ، دائکم الذنوب و دوائکم الاستغفار”

به شما خبر ندهم از دردتان و درمانتان ؟ درد شما اشتباهات شما است و درمان شما توبه است پس اگر مي خواهيد نجات پيدا كنيد توبه (واقعي) كنيد . يونس پيغمبر (ع) ترك اولي كرد و دچار شد سپس در شكم ماهي اعتراف كرد و ” نجات پيدا كرد ، در مورد همين نجات  قرآن مي فرمايد تا  قيامت جاری است اين جريان تكرار است مثل شب و روز واين يكي از مصاديقش است پس اگر ما هم دچار اشتباه شديم و به گرفتاري مبتلا شديم بعد توبه كنيم خدا مي فرمايد :

“كذلك ننجي المؤمنين”  اینچنین نجات میدهیم مومنین را .

اين سنت جاري و دائمي است . اين يك مفهومي از جريان است . مثل تكرار شب و روز است .

جریانات اجتماعی هم مرتبط با همین قضایاست . مثلا “ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم”

اینکه مي گويند تاريخ تكرارمي شود فقط مربوط به سنت هاي الهي نيست بلكه بخش ديگر آن مربوط به سنت هاي بشري است . بشرغالبا در حال كفران است و اهل شكر نيست و جريان اتمام حجت باز تكرار مي شود ، كفران به انبياء ،كفران نعمت ، نتيجه كفران را ديدن ، عذاب شدن اقوام و…

اگر ما در زمره ي خوبان باشیم عذاب نمي شويم در غیر اینصورت ترديد نكنيم عذاب در انتظار ما هم است . وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿سجده – آيه۲۱﴾ اين كتك دنيا غير از آن عذاب اكبر و عظيم آخرت است و براي اين است كه ما توبه كنيم .

اينها هم هميشه جاري است مثل خورشيد و ماه و هميشه تكراري است . نفس انسان هميشه است  و اماره به سوء است و دعوت به زشتي ها مي كند اگر به حرف نفسمان گوش كرديم كتك مي خوريم و اگر گوش نكرديم زندگي ما رو به آرامش مي رود ، باطن ما رو به تعالی مي رود ، موانع معرفتي مان برطرف مي شود و لذت و عشق حيات باطني به سراغ ما مي آيد يعني بركات آسماني و رحيميت پروردگار و بركات ماه رمضان و بركات نماز شامل حال ما مي شود .

يكي ديگر از سنت هاي الهي اين است كه خدا بسياري از بدي هاي ما را چشم پوشي مي كند وگرنه ما بيچاره بوديم  “وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّـهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَابَّةٍ وَلَـكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى  فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً  وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ” ﴿نحل – آيه٦١

اگر خدا به واسطه ظلم و بدي هاي مردم مردم را مؤاخذه كند در زمين جنبده ايي باقي نمي ماند حتي خداوند بسياري از اشتباهات ما را عفو مي كند و چشم پوشي مي كند .

قرآن جاري است چون فرمول است چون قانون است . مگر مي شود از ريل خارج شد و به مقصد رسید؟!  اين ريل ثابت است حالا مي خواهي سرعت را تند و یا کند كني در هر صورت اين ريل تو را به مقصد مي رساند اما اگر راه را عوض كردي به مقصد نمي رسي . قرآن صراط مستقيم و اقوم است . پس وقتي انسان به اين جهان نگاه مي كند مي بيند كاملا فرمولي و قانونمند است و حساب دارد  جدا که “ فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ” است و جدا جريان دارد پس اگر كسي اين معنی را دريافت كرد مطابق قرآن و درست زندگي مي كند .

ما آمده ايم تا قرآني بشویم و صعي صفا و مروه كنيم که در این صورت يقينا بهره مي برييم و زمزم معرفت بر ما جاري مي شود . گاه سنت هاي الهي را براي ما به صورت سمبل قرار داده اند مثل حج . حج سمبل است . دور كعبه که مي گرديم در واقع باید دور خدا و ولي خدا بگرديم اگر نگرديم طواف انجام نداديم . صعي صفا و مروه يعني براي جستن واقعيت بايد يك مقداري دربه دري بكشيم اگر در به دري  برای فهم حقیقت در زندگي نباشد ما صعي صفا و مروه نكرده ايم . رمي جمرات يعني هميشه بايد با نفس خودمان و شيطان  و محركات خارجي كه ما را به سمت جهل مي كشد ، در ستیز باشیم و آنها را رمي شان كنيم اگر نكنيم گير مي افتيم . قرباني كردن كه امام سجاد(ع) در روايت شبلي فرمودند : ای شبای آیا قرباني كردي؟ گفت بله حضرت فرمودند آیا سر توجه به غير را هم در دلت بريدي؟ گفت يعني چه ؟ فرمود تو قرباني نكردي اداي قرباني كردن را درآوردي . قرباني واقعيتش اين است كه انسان دل از چيزهايي كه دوست دارد بكند بايد اين كار را بكنيم اين ها به صورت سمبل ، اسوه ، شيوه ، منش ، رفتار ، سبك زندگي براي ما تبيين شده است . در حج وقوف عرفات ، لبيك ، غسل و محرم شدن داريم . در زندگي ما بايد هميشه محرم باشيم يعني يك سري چيزها را در زندگي برخودمان حرام كنيم و هيچ وقت نبايد از حالت احرام درآييم هر وقت خواستيم از حالت احرام درآيم بايد كفاره بدهيم. پس ما بايد نفسمان را مديريت كنيم .

.

انسان مي تواند در آرامش خدايي باشد اما اين آرامش را نبيند مثل كسي هميشه ياد خدا است  و در آرامش است و مشكلات برايش پيش نمي آيد چون گناه نمي كند كه گرفتار شود. اين آدم بايد خيلي مراقب اعمالش باشد .

“نعمتان مجهولتان الصحه و الامان”

دو نعمت بين مردم مجهولند يكي سلامتي و ديگري امنيت .

تا زماني كه انسان در نعمت و امنيت الهي مي خرامد لذت قهري آن را مي برد و اگر قدر ندانست مثلا به فلان يتيم تبسم نكرد یا نگاه محبت آميز به مادرش نكرد و …. و اين دو نعمت از او گرفته شد ان موقع خيلي بد مي شود .

” الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ” ﴿انعام -آيه۸۲﴾

كساني كه ايمان آوردند و ايمانشان را با ظلم نپوشاندند اين ها در امان هستند و همینها هدایت یافتگانند.

قرآن به دو شكل در جريان است يكي تكرارثابت و ديگری تكرار پویا . متشابهات قرآن همگام با پیشرفت بشر ، به سمت محكمات سیر میکنند .

یک مثال:

رهبر معظم حفظه الله در مورد نماز فرمودند : نماز تعميق است و تكرار نيست .

اگر انسان هر روز خدا را بيشتر از ديروز بشناسد (ولو اندك) و جلوه هايي از خداي را ببيند گویی در هر نماز، جلوي خداي جديد ايستاده است مثل اينكه بلاتشبیه خود خدا هم جريان دارد مثل ليل وقمر و معرفت روز افزون ما تكراري است . پيامبر(ص) فرمودند اگر مسلمان دو روزش با هم مساوي باشد بر او مبارك نيست . البته خدا و قرآن عوض نمي شوند لکن موضع ما در برابر خدا عوض مي شود .

براي مثال فرض کنید يك نفر از در مي آيد و در گوشه ای از مجلس مي نشيند . وقتي مي بينيم چقدر مؤدب و با وقار است لذت مي بريم و نسبت به او حس خوبی پیدا میکنیم . بعد كه مي رود ما به فرد مقابلمان مي گوييم كه فلاني (همین فرد) كي بود؟ مي گويد فوق تخصص فلان رشته است . اين فوق تخصص بودن يك كمال است و انسان آن را دوست دارد . فردای آنروز وقتی همان شخص مي آيد او را بيشتر دوست داريم چون معرفت ما نسبت به او بيشتر شده وقتي كه مي رود به فرد مقابل مان مي گوييم اين فرد كه ایقدر با تواضع و مؤدب است فوق تخصص فلان رشته است . میگوید مگر خبر نداري؟ ایشان شاگرد خصوصي فلان عارف است و ديوان اشعار عرفاني هم دارد فردایش جايي مي نشينيم كه آن متخصص عارف مي نشيند  تا هنگامی که آمد كنار ما بنشيند . او همان آدمیست که روز اول بود لکن معرفت ما نسبت به او بيشتر شده و به كمالاتش بيشتر پي برده ايم و عشقمان نسبت به او بيشتر شده . پس نماز تعميق است و تكرار نيست يعني عمق حضور ما بيشتر مي شود و لذت ما از نماز بيش تر مي شود . خدا را كه بيشتر بشناسيم بيشتر دوستش داريم و جلوي خداي محبوب تري ايستاده ايم . شاید بهمین علت است که اهل بیت ع تاكيد مي كنند كه وضوی با دقت بگيريد . چرا که حقیقت وضو پاکی و توبه است و اینها شرط معرفت و حضورند .

“رب زدني علما”  انسان بایستی دائما اين گونه باشد . اين جريان بيشتر مربوط به تكامل بشر است و دومين جريان است .

بشر دارای سنت هایی است . گاهی در جهالتش و گاهی در دانایی خودش . مي خواهد بشر قرن اول باشد مي خواهد بشر قرن بيست باشد اين بشر دائما يك سري  كنش ها و واكنش ها و رفتارها به واسطه ي تاثیر خواهشهای نفسی و شرایط محیط و زمان و نقص و کمال خودانجام ميدهد . لکن سنت های الهي لايتغير و ثابت است و مثل خورشيد و ماه و شب و روز جاري است و تغيير ندارد .

در جرياني كه تابع سنتهای بشر است سرنوشت بشر رقم میخورد ضمن اینکه سنتهای الهی و قرآن عوض نمي شوند .

مثالی برای سنتهای متغیر بشری و سرنوشت

چرا  فرموده اند که راس ملاکات شما در ازدواج ، ایمان فرد باشد؟ مؤمن كسي است كه هر روز جلوه ي كامل تري از او ظهور میکند اگر ديديد كار ناپسندی از او سر زد مطمئن باشید اینچنین نمیماند و جبران مي كند پس اين آدم زيبا است و زیباتر هم میشود .

البته در انسان يك بحث زيبايي مطرح است و یک بحث كمال. كمال ، محبوب تر از زيبايي است . لذا فرمود همسرت مؤمن باشد چرا که دائما كمالاتش رو به فزوني مي رود و هميشه دوستش خواهي داشت. البته زيبايي ظاهري نیز مادامیکه با ایمان و تعهد همراه باشد کمال است. بين يك مؤمن با يك انساني غیر مومن كه ظاهرش زيبا است كدام را انتخاب كنيم؟ ترديد ندارد . بعضی از مومنین زيبا هم نيستند اما محضرشان لذت بخش وعزيز است . از همنشيني با ایشان لذت مي بريم مثلا دوست داريم لحظه ايي مقام معظم رهبري بيايد و كنارش بنشينيم و همنشيني با او به ما لذت مي دهد زيرا مؤمن محضرش لذيذ است و باطنش زيبا است .

يك عده مي رفتند پيش پيامبر(ص) انگار آدم عادي ديده اند .  فقط مقام و مكنت برايشان مهم بود مي گفتند او پيغمبر است و مقام دارد . درک مقام مومن طهارت میخواهد .براي رفتن خدمت پيامبر(ص) بايد صدقه داد . پاك شو و بعد برو ” خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ  إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ  وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ” ﴿توبه – آيه ۱۰۳﴾ پس وقتي صدقه مي دهي و خودت را زير پا مي گذاري ، وقتي رفتي پيش پيامبر(ص) آن موقع مي فهمي که حضور حضرت چه لذتي دارد .

كسي كه دنبال حقيقت است صدقه بدهد يا دو ركعت نماز بخواند بعد برود پيش پيامبر(ص) در واقع رابطه اش را ابتدا با خدا اصلاح كند بعد برود آنگاه لذت مي برد .

 

وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿٤١﴾لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿حم سجده -آيه٤٢﴾ قرآن كتاب عزيز است و باطل هرگز نه از پيش رو و نه از پشت سر به آن راه ندارد اين يكي از ادعاها و پيش گويي هاي علمي قرآن است . قرآن آن قدر در موضع عزت قرار دارد كه مي گويد نسبت به آنچه تا کنون شناخته شده و هم نسبت به آنچه كه آينده خواهد آمد ، سر سوزن باطل به آن راه ندارد هر چه قدر هم که پيشرفت كنند . در زمان نزول قرآن خداوند دعوت كرد كه جن و انس همه پشت به پشت هم بدهيد و بياييد حركتي مشابه به حركت قرآن انجام دهيد كه اگر نتوانستيد و هرگز نخواهيد توانست نتيجه بگيريد كه قرآن اساسا از سنخ و سياق علم بشري نيست بلكه با علم الله نازل شده است . علم خدا كامل است هنگامي كه كامل است ، بي نقص است يقينا يكي از توابع اش اين است كه ما در قرآن هرگز باطل را نخواهيم ديد . نه آيه ايي كه غلط حرف زده باشد و نه مطلب علمي در اثرتكامل بشر اشتباه در بيايد .

همان طور كه مي دانيم كتابهای بشري اگرچه توسط نوابغ نوشته شده باشند ، بالاخره کهنه و مندرس میشوند .

مگر مي شود بعد از ۲۰۰سال يا ۳۰۰سال در آنها نقصي نباشد پس بدانيم كه قرآن از جانب خدا است . در بيانات قرآن تناقض ، دروغ ، بطلان وجود ندارد و حكمت ها و معارف قرآن معارضه و تحريف پذير نيست كه اساسا اين ها خصوصيت قرآن است .

حضرت علي(ع) چنان قرآن را در موضع عزت و جامعيت مي داند كه فرمودند اگر درتحقيقاتتان و نظراتتان در زمينه مطالب علمي چيزي را به دست آورديد و ديديد با قرآن در تعارض است يقين بدانيد كه نظر شما اشتباه است . در نهج البلاغه(خطبه۱۷۴) حضرت فرمودند “واتهموا عليه آرائكم” در عرضه به قران آراي خودتان را متهم به بطلان كنيد . بدانيد که دير يا زود متوجه خواهيد شد كه اين نظرتان غلط است اين نسيت كه در قرآن اشتباه و نقص وجود دارد هرگز چنين چيزي وجود ندارد .

  أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿نساء – آيه۸۲﴾ چرا در قرآن تدبر نمي كنيد و عميق نمي شويد اگر از جانب خدا بود يقينا اختلافات و تناقضات زياد بود . قرآن تقريبا ۶۶۰۰ آيه دارد و در ۲۳ سال و در شرايط مختلف نازل شده است پس اگر كار بشر بود بايد به يقين مي گفتيم  كه مملو از اختلافات ، تناقضات و معاضرات بود.

خداوند مي فرمايد فَذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ  فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ  فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿يونس آيه ۳۲﴾ اگر شما حق را به اين وضوح قبول نكرديد پس دنبال چه چيزي مي رويد و چه چيزي را قبول مي كنيد حق را قبول نكرديد چه چيزي بعد از آن مي ماند دنبال چه خواهي رفت .

ما بايد باور كنيم كه قرآن را قبول نداريم و قرآن در بين ما هيچ جايگاهي ندارد و بين ما مهجور است . ما هرگز لياقت قرآن را نخواهيم داشت همان طور كه قرآن ناطق را لياقتش را نداريم . او در بيابان است و به تقليد از پدرمانمان مي گوييم امام زماني هم هست . حركت و انقلاب براي ايشان نيست و به نيت زندگي كنيم و فرزندانمان را تربيت كنيم وجود ندارد و با مردم به گونه اي ارتباط برقرار كنيم كه مردم را به ياد امام زمان (عج) بي اندازد نسيت . همچنين گوهر آسماني به عنوان ميراث و ماترك پيامبر(ص) به ما داه شده توجه نمي كنيم همان طور قران وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَـذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿توبه –آيه۳۰﴾ پيامبر (ص) روز فيامت به خدا شكايت مي كند و مي گويد خدايا قوم من قرآن را مهجور قرار داند .

امام صادق (ع) مي فرمايد : و ما عدل احد من القران الا الي النار(تفسير العياشي ج ۲۶ ص۲۷) احدي از قرآن عدول نمي كند الا اينكه مسيرش در جهنم است .

امام صادق(ع) مي فرمايد : فمن زعم ان كتاب الله مبهم فقد هلك و اهلك (محاسن التأويل ص۲۷۰) هر كسي كه تصور كند همانا كتاب خدا مبهم است هلاك شده و هلاك كرده .

نگویید آيات قرآن آنقدر عمق دارد كه از درك ما خيلي فراتر است لذا براي ما مبهم مي شود چون هرگز اين طور نيست

“وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ” ﴿قمر- آيه۱۷﴾

قرآن طوري است كه براي تذكر پذيرفتن ميسر و راحت شده .

درباره ی سید رضا طباطبایی قم

به نام خدا اینجانب سید رضا طباطبایی قم متولد تهران 1349 در طول حدود 45 سال عمری که از خدا گرفته ام ، دنبال شناخت خدا هستم . با توجه به حساسیتی که در اعتقادات دارم ، تا مطلبی قطعی نباشه بهش معتقد نمیشم . از نظر هوش و ذکاوت ، بحمدالله بد نیستم . اکثر سالهای تحصیلی ، بعنوان شاگرد اول مدرسه بودم و علاقه وافری به صنعت دارم . حدود 20 سال از محضر اساتیدی مثل: آیه الله شیخ محمد تقی زاهدی ره که از اقطاب توحید بودند و ایه الله بهجت ره مستفیض بودم و از حضرات آیه الله جوادی آملی حفظه الله آیه الله حسن زاده آملی حفظه الله بهره ها برده ام . کتابهایی نوشته ام که یکی از آنها در دو جلد توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران چاپ شده "به سوالهای کودکان راجع به خدا پاسخ بدهیم" شرح دعای عرفه "تولدت مبارک" کتاب "آیا قران واقعا معجزه است؟" کتاب "شرح جامعه کبیره" کتاب "شرح دعای ندبه" تا خطبه 164 نهج البلاغه را شرح کرده ام و بفضل او ادامه دارد . که بصورت صوتی موجود است ، و انشالله مکتوب میشود . کتاب "نکات مهم " و چندین دستنوشته دیگر اکنون در همین سایت مشغول پاسخ به " نقد قرآن " دکتر سها هستم و عمده مطالب را از تراوش ذهن خود بیان و ایراد میکنم .

همچنین ببینید

مراحل شکل گیری جنین

ناقد گفته : ادعای قرآن مبنی بر پیدایش بافت استخوان بعنوان اولین بافت تخصصی در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *